6 دی 1388 / 10 محرم الحرام 1431 / 27 دسامبر 2009
6 دی 1388 / 10 محرم الحرام 1431 / 27 دسامبر 2009
6 دی 1388 / 10 محرم الحرام 1431 / 27 دسامبر 2009 |
نظاميان روسيه با شوروي سابق برخلاف همه قوانين بين المللي به كشور اسلامي افغانستان حمله كردند. دراين حمله برق آسايش از25000نظامي ارتش سرخ مجهزبه سلاحهاي پيشرفته و جديدترين نوع بمب افكنهاي قوي اززمين و هوا به افغانستان سرازيرشدند. تجاوزنظامي شوروي به افغانستان به منظورسرنگون شدن حفيظُ الله امين دست نشانده سابق شوروي و روي كارآوردن بَبرَك كارمَل مطابق برنامه مشترك برنامه سه جناح حاكم و مسلط برشوروي سابق يعني حزب كمونيست، ارتش سرخ و سازمان جاسوسي" كا، گ، ب" صورت گرفت. اين سه مجموعه بطور هماهنگ بيش ازيك دهه برآب و خاك اين كشور اسلامي تاختند و به كشتارو ويرانگري پرداختند اما سرانجام درسال1370 شمسي درسايه مبارزات مستمرانقلابيون مسلمان افغانستان نيروهاي اين كشور بتدريج و درچند مرحله ازافغانستان خارج شدند و خاك اين كشور ازسربازان روسي پاك شد. |
آيتاللَّه سيد صدرالدين صدر عاملي فرزند سيداسماعيل در سال 1260 ش (1299 ق) در خانوادهاي اصيل و مشهور به فضل، ادب و تقوا در كاظمين به دنيا آمد و بعد از عزيمت به كربلا، دروس مقدمات و سطح را فراگرفت. آيتاللَّه صدر در نوزده سالگي راهي نجف اشرف گرديد و از محضر آيات عظام: آخوند خراساني، سيد محمد كاظم يزدي و ميرزاحسين ناييني بهرهمند شد تا به اخذ اجازات اجتهاد از آن بزرگواران نائل شد. آيتاللَّه صدر در سال 1299 ش به ايران سفر نمود و حدود شش سال در مجاورت حرم مطهر حضرت رضا(علیه السّلام) به تدريس و ارشاد پرداخت. ايشان بعد از يك سفر به عراق دوباره به مشهد برگشته و به تدريس و اقامه نماز در مسجد گوهرشاد پرداخت. آيتاللَّه صدر در نهايت با پيشنهاد آيتاللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي مؤسس حوزه علميه قم، به شهر قم آمد و به عنوان جانشين مؤسس حوزه علميه قم به فعاليت پرداخت. آيتاللَّه صدر پس از فوت حاج شيخعبدالكريم، به ياري آيتاللَّه سيدمحمدتقي خوانساري و آيتاللَّه سيدمحمد حجت كوه كمرهاي، سرپرستي آن حوزه شريف را به عهده گرفت و تا زمان ورود آيتاللَّه العظمي بروجردي به قم در سال 1323، به مدت هشت سال به حفظ و توسعه اين حوزه پرداختند. ايشان در حوزه علميه قم، خدمات علمي، مذهبي، اجتماعي و درماني و بهداشتي شايان توجهي از خود به يادگار گذاشت. همچنين محفل درسي آيتاللَّه صدر به عنوان يكي از مراجع و مدرسان بزرگ حوزه علميه قم پذيراي صدها فاضل فرهيخته بود و عالمان متعددي در آن پرورش يافتند كه برخي از آنان شامل حضرات آيات: سيد محمد باقر سلطاني طباطبايي، سيد موسي شبيري زنجاني، علي مشكيني، محمد صدوقي، امام موسي صدر و سيد رضا صدر و... ميباشد. همچنين اصول دين، حاشيه بر كفايةُ الاصول و خُلاصةُ الفُصول از جمله تأليفات اين مرجع بزرگ ديني است. آيتاللَّه سيد صدرالدين صدر، پدر بزرگوار امام موسي صدر، رهبر مفقود شيعيان لبنان نيز ميباشد. سرانجام اين عالم رباني در ششم دي ماه 1332 ش برابر با نوزدهم ربيعالاول 1373 ق در 74 سالگي بدرود حيات گفت و در مسجد بالاسرِ روضه منوره حضرت معصومه (سلام الله علیها) در كنار آيتاللَّه حائري يزدي، به خاك سپرده شد. |
آيتاللَّه ميرزا احمد كفايي فرزند استاد بزرگ، آخوند ملا محمد كاظم خراساني، در نجف اشرف ديده به جهان گشود و پس از تحصيل مقدمات و سطوح عاليه، از محضر پدر ارجمندش، آخوند خراساني و ديگر بزرگان حوزه علميه نجف بهرهمند گرديد. وي پس از فوت پدرش به مشهد مقدس عزيمت نمود و در مسجد گوهرشاد به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال ورزيد. اين عالم رباني سرانجام در ششم دي ماه 1350 برابر با هشتم ذي قعده 1391 قمري بدرود حيات گفت و در آستان مقدس رضوي مدفون گرديد. حاشيه بر كفايةُالاصول از آثار وي ميباشد. |
مهمترين شاخصهاي بحران انقلابي در ايران در واپسين ماههاي عمر رژيم پوسيده پهلوي، اعتصاب كارخانجات، ادارات و بخشهاي آموزشي كشور بود. در اين ميان كشتار مردم توسط عوامل مزدور رژيم، به جاي اين كه انقلاب را متوقف نمايد به آن شتاب بيشتري بخشيد و باعث گسترش اعتصابات شد. در اين ميان كاركنان صنعت نفت كشور در نوزدهم شهريور 1357 اولين اعتصاب خود را از پالايشگاه تهران آغاز كردند و اين اعتصاب به تدريج مناطق نفتي جنوب و آبادان را نيز در برگرفت. در پي اعتصاب گسترده شركتهاي نفتي در ايران، سرانجام در روز ششم دي ماه 1357، صادرات نفت كشور به خارج به كلي متوقف شد و سوخت تنها در حد نيازهاي داخلي عرضه گرديد. با قطع كامل صادرات نفت به عنوان اهرم براندازي شاه، محمدرضا پهلوي از اصليترين منبع درآمد خود محروم گرديد و مراحل سقوط او تشديد و تسريع گرديد. به اين ترتيب اعتصاب به همراه راهپيمايي، مبدل به مؤثرترين ابزار براندازي انقلابي شد و اعتصاب صنعت نفت، محوريترينِ آنها بود كه هم به طور رواني موجبِ فلجِ ذهني شاه گرديد و هم به طور واقعي، قلب اقتصاد و قدرت مالي نظام را از كار انداخت. اين عمل، مورد حمايت و پشتيباني حضرت امام خميني نيز قرار گرفت. |
|
|
|
« ابواسحاق اِسفَرايني» استاد علم كلام، اصول و فقه درگذشت. او ازاهالي خراسان بود و درنيشابور به تدريس و نشرعلوم ميپرداخت. ازاسفرايني اثري به نام «نورُالعين في شهدِالحسين» باقيست. |
« شيخ ابوالحسين خَرَقاني» ازعرفاي بزرگ ايران بدرود حيات گفت. ازشيخ خرقاني كرامات بسياري نقل شده و سخنان حكيمانه وي همواره حديث هرانجمني بوده است. معروفترين اثراين عارف وارسته «نورُ العلم» نام دارد كه به سبكي بسيارساده و روان نگاشته شده است. |
سپاه مغول به فرماندهي« هولاكو» شهربغداد پايتخت خلافت عباسي را تصرف كرد. دراين حمله منابع غني علمي بغداد كه درآن روزگارمركزمهم علمي جهان اسلام و محل نگهداري كتابهاي منحصربفرد علوم مختلف بود ازبين رفت. سپاه مغول كتابخانههاي معتبراين شهررا به رود دجله انداختند و گويند تا چند روزآب رود دجله جوهري رنگ بود. |
در روز عاشوراي سال 67 قمري، شش سال پس از واقعهي كربلا، درست همان روزي كه سپاهيان يزيد به فرمان عبيداللَّه بن زياد فاجعهي خونين كربلا را به وجود آورده و امام حسين(علیه السّلام) و يارانش را مظلومانه به شهادت رسانده بودند، لشكريان عبدالملك بن مروان به فرماندهي عبيداللَّه بن زياد و لشكريان مختار بن ابيعبيده ثقفي به فرماندهي ابراهيم بنمالك اشتر در ساحل "نهر خاذر" در چهارفرسخي شهر "موصل" با هم به نبرد پرداختند و از طرفين تعداد بيشماري كشته شدند. سرانجام لشكريان شام با از دست دادن هفتاد هزارتن، رو به هزيمت نهاد و طعم تلخ شكست را پذيرا شدند. مهمترين حادثهي اين نبرد، كشته شدن عبيداللَّه بن زياد (فرمانده لشكريان شام) به دست ابراهيم بن مالك اشتر بود كه با يك ضربت شمشير، از كمر به دو نيم شد و به هلاكت رسيد. در اين جنگ همچنين شمربن ذي الجوشن نيز کشته شد. |
ميرزا علي ثقةالاسلام تبريزي فرزند ميرزا موسي، در سال 1377 قمري در خانوادهي علم و ديانت ديده به جهان گشود. در ايران و عتبات عاليات و در حوزهي درس اساتيد بزرگي چون فاضل اردكاني، شيخ زينالعابدين مازندراني و شيخ علي يزدي كسب فيض نمود. در سال 1308 قمري به تبريز مراجعت نموده و به تدريس علوم اسلامي و رسيدگي به امور مذهبي و اجتماعي مردم همت گماشت. وي در قيام و حكومت ملي مردم آذربايجان، به ويژه شهر قهرمانپرور تبريز فعاليت چشمگيري داشت. قزّاقهاي روسيهي تزاري كه به پشتيباني حكومت استبدادي محمدعلي شاه قاجار، تبريز را به اشغال نظامي خود در آورده بودند، با قيام مردمي اين شهر به رهبري ثقةالاسلام تبريزي مواجه شده و پس از درگيري سنگين، مفتضحانه شهر را ترك نموده و تن به صلح دادند. اما مرتكب خيانت شده و يك روز پس از امضاي صلحنامه و خلع سلاح مجاهدين، توپخانههايشان، آتش بار سنگيني را بر شهر تبريز آغاز كرده و زمينهي ورود پياده نظام را فراهم نمودند. شهر، به اشغال قزاقها درآمد و از سوي اشغالگران، كشتار بي رحمانهاي در خيابانها و كوچهها به راه افتاد. مردم به ناچار شهر را ترك گفته و به اطراف پناهنده شدند وليكن مجاهدين، سنگر خويش را ترك نكرده و از شهر خارج نشدند. بسياري از آنان كه در شهر مانده بودند، دستگير شده و برخي از آنان به دار كشيده شدند. از جمله شهيد ثقةالاسلام تبريزي پس از تحمل شكنجههاي فراوان، به چوبهيدار اشغالگران آويخته شد و در عصر عاشوراي 1330 ق برابر با 10 دي 1290 شمسي، روحش به لقاءاللَّه پيوست. |
|
|
|
|
|
در پي شكست نهايى ژاپن در جنگ جهاني دوم و تصرف شمال شبه جزيره كره به دست ارتش شوروي و منطقه جنوبي آن توسط نيروهاي امريكايى و نيز توافقات سران متفقين، مقدمه تجزيه اين سرزمين به دو كشور فراهم شد. در27 دسامبر 1945م كنفرانسي در مسكو برگزار گرديد كه در آن نمايندگان شوروي سابق، امريكا و انگلستان حضور داشتند و چون توافقي براي حل مسئله كره حاصل نشد، قرارداد مسكو شبه جزيره كره را به صورت رسمي به دو قسمت در طرفين شمالي و جنوبي مدار 38 درجه تقسيم نمود. در نتيجه تلاش و اميد مردم اين منطقه براي اتحاد و يك پارچگي به علت وجود تضادهاي عقيدتي و اختلافات سياسي و مصالح و منافع دو ابرقدرت آن زمان به يأس مبدل شد. اين جدايى، زمينهساز جنگ دو كره در سال 1950م و تشديد مخاصمات دو طرف گرديد. با اين حال، در سال 1991، با امضاي پيماني كه به "قرارداد آشتي، عدم تجاوز، مبادله و همكاري" موسوم است، تا اندازهاي زمينه همكاري دوكره فراهم گرديد و اولين و مهمترين گام در جهت اتحاد و يكپارچگي مجدد دو كشور برداشته شد. |
|
در 19 سپتامبر 1979م، حفيظاللَّه امين رئيس جمهور پيشين افغانستان، در پي يك كودتاي خونينِ درون حزبي، نور محمد تركي رئيس جمهور وقت را سرنگون ساخت و خود زمام امور را در دست گرفت. به قدرت رسيدنِ امين ناشي از ناتواني حكومت تركي در سركوب قيام اسلامي ملت مسلمان افغانستان بود. ولي روسها به حفيظاللَّه امين كه در صدد نزديكي به امريكا و ايجاد تعادلي در روابط افغانستان با شرق و غرب بود بدگمان شدند و در 27 دسامبر 1979م، با پياده كردن بيش از پنج هزار نفر از نيروهاي هوابرد خود در كابل، حكومت 98 روزه حفيظاللَّه امين را سرنگون ساختند. دولت شوروي در توجيه تجاوز نيروهاي خود به افغانستان مدعي شد كه به تقاضاي دولت افغانستان و براي دفع خطري كه از خارج، اين كشور را تهديد ميكرد در افغانستان نيرو پياده كرده است، در حالي كه اگر دولت افغانستان از شوروي تقاضاي كمك كرده بود، حفيظاللَّه امين، رئيس قانوني اين دولت به دست نيروهاي اشغالگر به قتل نميرسيد. پس از قتل حفيظاللَّه امين، بَبرك كارمل كه همراه نيروهاي شوروي وارد كابل شده بود به رياست جمهوري افغانستان انتخاب شد ولي مردم افغانستان در برابر نيروهاي مهاجم و رئيس جمهور منصوب آنها سر به مقاومت برداشتند و دولت شوروي براي رويارويى با مجاهدان مسلمان افغان ناچار شد نيروهاي خود در افغانستان را در اوايل دهه 1980م تا يكصد هزار نفر افزايش دهد. دخالت نظامي شوروي در افغانستان با مخالفت شديد غرب و كشورهاي مسلمان جهان روبرو شد و نيروهاي مخالف رژيم دست نشانده افغانستان كه با دريافت اسلحه و كمكهاي مالي از خارج تقويت ميشدند در نقاط مختلف افغانستان سر به شورش برداشتند. دولت شوروي سرانجام پس از هشت سال جنگ بيحاصل، شكست در برابر مجاهدان افغان را پذيرفت و خاك اين كشور را ترك كرد. (ر.ك: 16 مه) |
دولتهايى كه پس از استقلال الجزاير در سال 1962م بر سر كار آمده بودند، عليرغم اكثريت مسلمانان در اين كشور، نه تنها مبناي اسلامي نداشتند بلكه سرسختانه با افكار اسلامي نيز مبارزه ميكردند. در اين ميان با تشكيل جبهه نجات اسلامي الجزاير و حمايت مردم از آن، بنيادگرايان اسلامي كه از موقعيت اجتماعي محكمي برخوردار بودند خواستار برگزاري هر چه زودتر انتخابات پارلماني گرديدند. دور اول انتخابات در 27 دسامبر 1991م با روي كار آمدن مجدد شاذلي بن جديد رئيس جمهور وقت الجزاير و پيروزي گروههاي اسلامي پايان يافت. اما بن جديد كه از پيروزي بنيادگرايان اسلامي احساس خطر ميكرد و از سوي نظاميان و گروههاي مخالف اسلام گرايان نيز به شدت تحت فشار بود از مقام خود استعفا داد و جاي خود را به يك شوراي چهار نفره مركب از سه تن از افسران عالي رتبه ارتش و نخستوزير سپرد. شوراي مزبور در اوايل سال 1992م تشكيلات بنيادگرايان اسلامي را منحل كرد و آراء حدود چهارصد شهر و آبادي را كه اسلام گرايان در آنها به پيروزي رسيده بودند باطل نمود. اين مساله دامنه اختلافات بين دولت و اسلام گرايان را هر چه بيشتر گسترش داد و زد و خوردهاي خياباني را شدت بخشيد. اين درگيريها در سالهاي دهه 1990م با شدت و ضعف ادامه يافت تا اينكه انتخابات پارلماني الجزاير در ماه مه 2002م با پيروزي جبهه آزادي بخش ملي به انجام رسيد و درگيريها پايان پذيرفت. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}